تاریخ : پنجشنبه 3 مهر 1399
کد 1739

متن سخنرانی مجازی استاد سرکار خانم سید سعادتی

با عنوان "تاثیرات اخلاق بر زندگی دنیوی و اخروی انسان" با همکاری انجمن اسلامی دانشجویان در اروپا
هواللطیف
 
جهان هستی ما در گستره ی پدیدار شدن،از همان لحظه که موجودیت یافت و حتی قبل از موجودیت مادی و فیزیکی اش، بر مبنای
اصول و قواعدی پیش رفته و گسترش یافته است. به تعبیر پرفسور جرالد شودر) از اساتید دانشگاه ام آ تی (، در صورتی می شود
از " هیچ مطلق" چیزی را خلق کرد که قوانینی بر این حتی " هیچ " حاکم باشد ومدیری با اقتدار عدم و وجود را مدیریت کند و قادر
باشد خالقیت کند و این خالقیت مبتنی بر اصول خود است، هر انسانی هر قدر هم که با هوش و خلاق باشد نمیتواند خارج از
چارچوب هایی که او را احاطه کرده است تفکر کند و لذا ادعای انسان ها ازبا خبر بودن از قوانین حاکم، ادعایی بیش نیست.
بعنوان مقدمه اول: باید بپذیریم بعنوان موجوداتی که محصور در ماده هستیم و ابعاد وجودی ما مقهور ) کمّ – کیف – این – عَرَض
( است بسیار ناتوان و نادانیم و اشراف نداشتن انسان به مسایل ماورایی، دلیل بر این نیست که ماوراء وجود ندارد، به تعبیری جهل
انسان به قوانین حاکم بر آفرینش، دلیل بر نبودن قوانین نیست.
مقدمه دوم: کنش ها و فعالیت های رفتاری انسان ها ) برای یک انسان نرمال( در یک شرایط عادی، از افکار او بر میخیزد هر چند
این کنش ها ممکن است با مرور زمان حالت عادت به خود بگیرد ولی همان عادت ها هم در مرحله قبل از تکرار و تبدیل شدن به
عادت، با یک تفکری صورت پذیرفته است. بنابر این انسان برای مهار رفتارهای خود، ناچار است افکار خود را مدیریت کند.
با این مقدمه های مهم بحث را آغاز میکنم:
در عالم هستی خداوند قوانینی را وضع فرموده واداره و تدبیر هستی، بر مبنای همان قوانین است.
برخی از این قوانین مکشوف دانشمندان و مورد باور یا تجربه انسان هاست) مانند قانون جاذبه ( که بصورت علمی وعموما بصورت
تجربی آن را پذیرفته ایم و هرگز در مورد آن) اما و اگر و چرا و چگونه( نداریم وهیچ سوالی برایمان ایجاد نمیشود چون عمیقا وجود و اثرش را پذیرفته ایم به دلیل اینکه در دایره محسوسات ما ) حواس پنجگانه ( میگنجد و ظاهرا هیچ موضوع غیر قابل فهمی
در درک آن وجود ندارد، و برخی دیگر فراتر از ابزارهای حسی ما عمل می کنند و فهم آنها بسادگی قوانین فیزیکی نیست و به
تعبیری برای دسترسی به آن ابزارهای متا فیزیکی نیاز داریم. این قوانین تا جایی که به زیست اخلاقی انسان ها مربوط میشود در
متن مقدس ) قرآن ( و گاهی در آموزه های معصومین )ع( پرداخته شده است.
خداوند متعال در قرآن به این قوانین که با واژه هایی مانند ) سنة – کلمات و خلق ( آورده شده ) با تفاوت های تفسیری که وجود
دارد( اشاره فرموده و بیان میفرماید که این قوانین ساری و جاری هستند و هرگز تغییر و تبدیل پیدا نمیکنند.
سُنَّةَ اللََِّّ الَّتِي قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلُ وَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّةِ اللََِّّ تبدیلا
لََ تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللَّ
لَ تَبْدِیلَ لِكَلِمَاتِ اللََّّ

مثال میزنم: فرض کنید شما یک لیوان آبی را مینوشید غافل از اینکه آن لیوان سم مهلکی بوده است.
ظاهر مسآله این است که شما مقصر نیستید چون نمیدانستید که این لیوان سم است ولی آیا علم یا جهل شما تأثیری در نتیجه رفتارتان
دارد؟ شما نمیتوانید عوارض نوشیدن سم را با گفتن و تکرار صد باره اینکه" نمیدانستم!" از بین ببرید. مهلک بودن سم، اثر وضعی
خود را خواهد داشت هرقدرهم قسم بخورید نتیجه تغییر نخواهد کرد. طبیعت به شما میگوید " این یک قانون است".
قوانین متافیزیک هم چنین هستند و اصلاً تعبیر پیامبر اکرم ) ص( که میفرمایند: " قوانین محسوسات) قابل درک با ابزارهای حسی(
در مقابل معقولَت) غیر قابل درک با ابزارهای حسی( مانند حلقه در بیابان است."
در آیات قرآن به صراحت به قانون " تأثیرات رفتارهای انسان در جامعه و محیط و به طریق اولی در سرنوشت خود اشاره شده
است.
"ظَهَرَ الْفَسَادُ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِمَا كَسَبَتْ أَیْدِي النَّاسِ لِیُذِیقَهُمْ بَعْضَ الَّذِي عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ ."
یک انسانی تا وقتی که افکار خودش را مهار نکند نمی تواند اعمال خودش را مهار کند.این یک قانون است ، به خاطر همین ما در
زمینه های مختلف یک سری افکاری به ذهنمان میرسد و یک سری احساس های ناخوشایند در درون ما شکل میگیرد که باید همان
لحظه مهار بشوند و اگر مهار نشد و فعلیت پیدا کرد و اصطلاحا به ظهور رسید، بازخورد های مقتضی را ایجاد خواهد کرد.
« مرحبا به قومی که از جهاد اصغر برگشت و باید آماده «: پیامبر )ص( زمانی که از جنگ برمی گشتند به اصحابشان فرمودند که
بشود برای جهاد اکبر.بعد اصحاب تعجب کردند که یا رسول الله مگر کس دیگری به ما حمله کرده؟! مگر ما جنگ بزرگ تری در
پیش داریم ؟!)جنگ ، جنگ سنگینی بوده( بعد پیامبر )ص( فرمودند که : نفس انسان بزرگترین دشمن است .»»
بَلِ الِْْنسَانُ « . مدیریت نفس به این هست که انسان در همان لحظه اول که یک حس ناخوشایند و حسی که میداند گناه است غلبه کند
قیامت/ ( » عَلَى نَفْسِهِ بَصِیرَة ۱۴ )
انسان حس های خوب و بدش را خودش تشخیص میدهد.نفس انسان بصیر است یعنی اینکه میفهمد که عملی که انجام می دهد مثبت
نیست و منفی است.مانند؛ احساس ملامت نفس و سنگینی پس از انجام عمل غیبت! همان حسی که در اول شکل گرفت ، باید به آن بها
داد و احترام گذاشت زیرا اگر احساسات و افکارمان را نتوانیم مدیریت کنیم و تبدیل به فعل بشود، به این معنی میباشد که لشکر کشی
شروع شده است )یعنی باید آن حس را در بدو فعل شدن مهار کرد(. اگر لشکر نفس بدون مهار وارد شود انسان را به کارهایی وادار
میکند که نمیتواند آنها را مهار بکند. .
امام خمینی )ره( می فرمایند : وقتی در انسان یک حس و وسوسه ای شکل می گیرد باید در همانجا متوقف کند ولو اینکه قدم های
های اول وسوسه انجام شده است .
قیامت/ (» وَلََ أُقْسِمُ بِالنَّفْسِ اللَّوَّامَةِ « : قرآن میفرماید 2 )
لوم به معنای سرزنش است. یعنی وقتی میخواهم یک کار اشتباه انجام دهم و یک قدم هم در راستای آن برداشتم بعد از آن یک تلنگر
به خود بزنم .
امام علی )ع( در نامه 31 نهج البلاغه می فرمایند : وقتی در تاریکی و روشنایی میخواهید قدم بردارید همیشه به جلوی پای خودتان
نگاه میکنید و اگر لجن زار و چاه باشد قدم در آن نمی گذارید .
در هنگام انجام عملی ، باید دقت کرد که آیا کاری که من انجام می دهم و قدمی که میگذارم راه ورود شیطان است یا نه ؟! با مدیریت
کردن از همان قدم اول برمیگردم، باید سعی کرد آن ضرر های اولیه را هم انجام نداد.
روم/ (» ظَهَرَ الْفَسَادُ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِمَا كَسَبَتْ أَیْدِي ال نَّاسِ لِیُذِیقَهُمْ بَعْضَ الَّذِي عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ « : برای اینکه قرآن میفرماید 41 )
یعنی اگر یک قدم اشتباه برداشتیم این تاثیر خود را میگذارد.مثل اینکه خوردن سم چه با اطلاع قبلی و چه با عدم اطلاع.در هر دوی
این ها سم اثر خود را بر روی انسان می گذارد.قدم اشتباه هم مثل سم است و تاثیر گذار میباشد. .
اکثریت قریب به اتفاق مسائل اخلاقی که ما انجام میدهیم را میدانیم)یعنی میدانیم که خوب یا بد است(.اگر لشکر نفس به انسان حمله
کند مطمئنا مغلوب خواهیم شد. گاهی تغییر دادن عادات رفتاری، به تعبیر امام حسن عسکری )ع( یک چیزی شبیه به معجزه است
بنابر این وقتی رفتاری را بسادگی بدون توجه به عوارض آن، انجام میدهیم و چه بسا تکرار میکنیم باید منتظر تأثیر وتأثرات
رفتارهای خود باشیم. دروغ عوارض خود را دارد، غیبت، کینه، حسد و در مقابل رفتاهای مثبت هم همینطور..... .
از نظر قانون ماده و انرژی ، هیچ ماده و انرژی از بین نمی رود بلکه از صورتی به صورت دیگر در می آید.یعنی اگر انسان یک
انرژی منفی یا مثبتی ایجاد کرده این از بین نمی رود و دسترس ترین فرد هم خود انسان است.اگر قرار بود که کسی که کار زشت
انجام میدهد در همان جا مجازات میشد ارزشی نداشت و انسان ها از ترس مجازات ،کار زشت انجام نمی دادند.قرآن میفرماید :همین
را درک بکن و بفهم! .
خوشبختانه این را درک « : از علامه جعفری در آخرین لحظات عمرشان سوال کردند که با این همه عرفان به کجا رسیدید؟ فرمودند
کردم که عالم،عالم عمل و عکس العمل و تاثیر و تاثرات است."
برخی دانشمندان علوم قرآنی معتقدند: یک ششم آیات قرآن مربوط به معاد است . معنی معاد تنها به معنای قیامت نیست بلکه به
معنای بازگشت است.بیش تر از هزار آیه مربوط به معاد است یعنی خداوند به ما می فهماند که اگر خوبی و یا بدی کردید نتیجه اش
را اول از همه خودتان می بینید. بنابراین باید با حواس جمع تر حرکت کرد.
این جهان کوه است و فعل ما ندا
باز آید سوی ما از که صدا
شدتی که در احساس های ما از خوب و بد نشان میدهیم به همان میزان به ما برخواهد گشت .
بحث قضا و قدر یک بحث کاملا الهیاتی و فلسفی می باشد وهیچ ارتباطی با بحث های عامیانه ندارد.قضا یعنی مقتضی شده ، یعنی
قانون الهی و قدر یعنی مقدار آن تاثیر .
انسان هر فعلی که انجام میدهد خودش آن را انتخاب میکند.بعد از انجام عمل باید عواقب و تاثیرات آنرا نیز دید.
مسیر آفرینش بسوی هدایت و رستگاری است .
نظام آفرینش ، نظام به سوی رشد و خوبی ها است و گاهی در تعبیرهای عرفانی)الهی و غیر الهی( به این موضوع پرداختند
.مخصوصا در بحث های اپیکوریسم که میگوید: هرچیزی که به فطرت انسان نزدیک تر باشد لذت آفرین است. خداوند میفرمایند: هر
کاری که شما انجام داده اید و از درون احساس سرور و بهجت کردید و حس خوب داشتید ولو اینکه در ظاهر چیزهایی را هم از
دست داده باشید ،آن حس شما را اقناع می کند چون به فطرت و کمال و انسانیت نزدیک تر است .
برای مثال : زمانی که ما به یک فرد نیازمند کمک میکنیم،به جای اینکه برای از دست دادن مالمان ناراحت شویم ولی چون بهجت
درونی در ما شکل گرفته است خوشحال هستیم در صورتی که ما در مسیر آفرینش باشیم.زمانی که ما غیبت میکنیم احساس سنگینی
میکنیم چون در مسیر خلاف آفرینش قدم برداشته ایم.تشخیص دادن و حفظ کردن مسیر، یک هدایت الهی است و چیزی است که
خداوند منت بر سر انسان گذاشته که آن را حفظ کرده.اگر کسی بتواند این مسیر هدایت و حس خوب و بد را حفظ کند این انسان
خوشبختی است .
هیچ بنده ای آفریده نشده است مگر اینکه دلش پاک و نورانی است،هرگاه گناهی از او سرزند «: از معصومین ما نقل شده است که
خال سیاهی در آن پدید آید،اگر توبه کند خال سیاه رفع گرددو اگر ادامه بدهد آن سیاهی افزوده گردد و چون سیاهی فرا گیرد،صاحب
آن دل به خیر بازنگردد ».
همیشه امکان و مسیر پاک کردن خطاها وجود ندارد.امام خمینی )ره(در حدیث اول کتاب چهل حدیث میفرمایند که :انسانی که
میخواهد حواسش به خودش باشد دائما با وسوسه های شیطان مواجه است.برای مثال جوانی که میخواهد کارها را با درایت انجام دهد
شیطان وسوسه میکند که شما خیلی فرصت دارید
تسویف به معنای سوف هست، یعنی فردا.یعنی صاحب دل دیگر نمیتواند به خیر برگردد.اگر اشکالی هست باید همان لحظه پاک
گردد.اگر متوجه نیستیم باید از خداوند متعال درخواست کنیم که توجه را به ما عنایت کند تا متوجه کارهای خوب و بدمان بشویم.اگر
متوجه کارهای خودمان هستیم باید از خداوند متعال تشکر کنیم بخاطر وجود توجه و بعد از آن از خداوند بخواهیم که توفیق و اراده
عنایت بکند که وقتی توجه داریم کارهای زشت و بد را اصلاح بکنیم .
اهجروا الشهوات فانها تقودکم الی رکوب الذنوب و التهجم علی السیئات : از شهوات سرکش بپرهیزید « : امام علی )ع( می فرمایند
که شما را به ارتکاب انواع گناهان و هجوم بر معاصی می کشاند ».
یک سری از گناهان هستند که از سر جهالت و ندانم کاری شکل میگیرند.یک سری گناهان هستند که ولو یک بار هم انجام شوند راه
بازگشت را می بندند.این به معنی مطلق نیست که خداوند یک سری از گناهان را نمی بخشد، منتهی بازگشت از گناه خیلی سخت است
چون انگیزه برگشت را از انسان پس میگیرد .
در دعای کمیل هم حضرت علی )ع( فرمودند:از انواع گناهان به یک نمونه اشاره کردند که نمیگذارد که دعای ما به سوی خداوند
برسد.بعضی ها هستند که نعمت ها را از ما میگیرند.گاهی گناهان به قدری سریع عمل میکنند که مسیر بازگشت بسته میشود.از جمله
این گناهان که خیلی زیاد به آن توصیه شده است و باید در نطفه خفه شود موضوع حسد است خداوند میفرمایند:هیچ نعمتی که در
دست مردم می بینی به آن خیره نشو و حسد نورز.هر انگیزه ای که ما را به سمت این مطلب بکشد زمینه ساز ایجاد حسد
است.متاسفانه از جمله کارکرد های اشتباهی که در جهان سوم در رابطه با فضای مجازی اتفاق می افتد این هست که مردم با صدای
بلند ظاهر زندگی را که میسازند و گاهی آرزوی آن را دارند را با صدای بلند داد میزنند .
آدم های که یک خرده مشکلات و کمبود هایی در زندگی دارند و می خواهند با یک سری اظهاراتی که توهم است جبران بکنند.یعنی
با دیدن داشته های دیگران،نداشته های خود فرد بزرگ میشود.می فرمایند:حسد نورز به آنچه به مردمان خود از فضل خود داده ام .
شاه کلید مسائل اخلاقی نیکی و احسان به پدر و مادر است و بدی هم برعکس تاثیر بشدت مهمی دارد.احسان به پدر و مادر میتواند
یک سلام و احوال پرسی نیز باشد .
خداوند از فضل خود نعمت هارا به ما داده است .خداوند میفرماید از فضل خودم به آنها داده ام.چشمانت را خیره نکن زیرا حسد کننده
غضبناک است.از امام صادق نقل شده است که : کسی که حسود است در همین ایستگاه اول گیر میکند.من زمانی که میخواهم ملاقات
با خدا داشته باشم و ورود به نعمت های وسیع پیدا بکنم جزو کسانی میشوم که دشمن خداوند میشوم.زیرا که فرد حسود غضبناک به
خدا هست ولو اینکه نماز و روزه اش بظاهر به راه بوده است.در حقیقت من با خودم میگویم که خدایا چرا به آن دادی و به من
ندادی؟ !
این حس موجب میگردد که انسان از دشمنان خداوند باشد.